پس از 16 سال خدامی شهدای عزیز دیارم امسال درهفدهمین سالگرد آن سبکبالان بنابه دلایلی این توفیق  از بنده سلب گردید و نتوانستم در مجلس بزم سرخشان شرکت کنم و خدا میداند  دلم برای فردا  چقدر تنگ میشود  چاره ای ندارم جز اینکه یک کلام بگویم شهدا شرمنده ام .

      اما جایتان خالی امشب زیارت 2 شهید گمنام درحسینیه شهرستان سنندج رفتم و چه حال خوشی به ما دادند این 2 لاله زهرایی که درشب شهادت بانوی دو عالم مهمان دلهای پرلهیبمان شدند و چه زیبا  مداح اهل بیت (حاج مهدی صفیاری عزیز ) با دم گرم  خود ،سروده هایش را دروصف حضرت فاطمه (س) و شهدای گمنام به دلباختگان ارزانی داشت  . گمنامانی که یکی چون مادرش زهرا (س) 18 سال و دیگری 30 سال داشت . هردو درعملیات والفجر 8 در فاو شهید شده بودند .یادت به خیر شب عملیات والفجر 8 ،یادت به خیر اروند ، یادت بخیر ام الرصاص ، یادت بخیر کانال جزیره ام الرصاص (مشهد شهید نقی )، یادت به خیر شهید نقی ، یادتان بخیر شهدای عزیز دیارم


به سوی جبهه می رفت ونگاهش سوی مادربود

وداعی کرد طولانی که گویی بار آخر بود

و او می رفت آهسته به سوی خاکریز عشق

وجبهه از حضور او پر از احساس باور بود


دو چشمش خیس از اشک و دلش لبریز از احساس

میان جمع بود اما دل او جای دیگر بود


عجب حال عجیبی داشت آن شب در دل سنگر

و او آماده پرواز مثل یک کبوتر بود



زمان حمله نزدیک و همه آماده رفتن

نوای کاروان آن شب پر از الله اکبر بود



چپیه روی دوش او به سر سربند یا حیدر
و او در کارزار جنگ چو سربازی دلاور بود



زمین دریایی از خون شد،زمرگ لاله های سرخ

و او مانند یک ماهی به شط خون شناور بود



که ناگه ترکشی خورد و تبسم کرد و پرپر شد
از او در ذهن من باقی، همان لبخند آخر بود