این شعر درقالب اسا شعر (شعر امروز ) سروده شده است

    

     (( شهیدون ))

شهیدون ره

نا در آسمون

بلکوم همین خیابوناهه گرفتاره دله

مثل عابراهه نورانی هی جور

همه روزه

خاشه پلی

وونه بدیین

چیتییه که صدای خدا ره نشنومبه

((ولا تحسبن الذین قتلوا....))

اما ...... اما

با عینک دودی

وبا غفلت و نادونی

جمعه شوها

شومبه مزار

واین شهیدوننه که

ام ویستی فاتحه خوندننه

و اما

دواره  بر گردمبه

برگردمبه و

امبه خاشه خلوت

ساعتها نیشرمه

نیشرمه و باز خاشه آرزوها ره

یک یک

اشمارمبه

نویمبی پوزخند جهون  ره

و هیچ گدر

با چشمای دوسته

و با منطق عینک دودی

نفهممبه که :

عندربهم رزقون یعنی چه ؟

و ثانیه ها

و

ساعت ها

و

 روزها

و

هفته ها

و

ماهها

و

سالها

همین تی شوننه و

اما  همین تی

امه دستا خالیه !

برگردان فارسی :

شهیدان را

نه در آسمان

بلکه توی همین خیابان هایی که خودمان گرفتار آ ن هستیم

همانند عابران نورانی

هرروزه  کنار خود می شود دید

چگونه است که کلام خدا را نمیشنویم : (که فرمود )

ولا تحسبن الذین قتلوا (مپندارید کسانی که درراه خدا کشته شده اند .....)

ولی ....ما

با عینک های دودی

وبا غفلت و نادانی

شبهای جمعه

به مزار (شهدا) میرویم

و این شهیدان هستند که

برایمان فاتحه می خوانند

و ما

دوباره برمی گردیم

برمی گردیم و

به خلوت خودمان میرویم

ساعت ها می نشینیم

دوباره آرزوهای خودمان

را یک به یک

می شماریم

پوزخند جهان را نمی ینیم

و هیچ وقت هم

با چشمان بسته

و با منطق

عینک دودی

نمی فهمیم که :

((عندربهم رزقون یعنی چه !؟))

و ثانیه ها

و

ساعتها

و

روزها

و

هفته ها

و

ماهها

و

سال ها

همینگونه می روند

اما همچنان

دستانمان خالیست !

سروده : اکبری (ترنه)